افسانه‌ سرایی درباره حکومت رضاخانی آنقدر زیاد و اغراق‌آمیز است که گاهی خود شیفتگان در سلطنت را به مغالطه انداخته. یکی از پرتکرارترین این افسانه‌پردازی‌ها مربوط به قصه به «تنور انداختن نانوا توسط رضاشاه» بوه است.
کد خبر: ۱۴۲۰۸۷۹
تعداد بازدید : 495

زیاد نقل شدن یک داستان که سند و مدرک مشخصی ندارد؛ بر اعتبار و موثق بودن آن داستان اضافه نمی‌کند. حتی اگر هم این داستان حقیقت داشت؛ عمل خودسرانه و بدون محاکمه عادلانه یک نانوا، عدالت و مبارزه با فساد نیست. 

قصه‌ای که خسرو معتضد مورخ آن را به واسطه استنادهای تاریخی رد می‌کند. او می‌گوید «این قصه دروغ است. در همان زمان در تهران، خبرگزری معروف رویترز حضور داشت، در کنار آن خبرگزاری هاواس که حالا به خبرگزاری فرانسه تغییر نام یافته ، خبرگزاری عثمانی، آسوشیتدپرس و یونایتدپرس هم حضور داشتند و اگر چنین اتفاقی می‌افتاد مگر رضاشاه را آرام می‌گذاشتند؟مگر می‌توان آدمی را تنور بیندازید و از چشم این رسانه‌ها دور بماند، اینها قصه‌های علی حاتمی است! در فیلمی از علی حاتمی شخصی که در جوانی شاهزاده فرمانفرما بوده به شکلی خیالی به تصویر کشیده می‌شود چرا که شاهزاده فرمانفرما در سال 1319 درگذشته بود اما در این فیلم شاهزاده فرمانفرما در جوانی‌اش می‌رود رو به روی یک نانوایی و قصد دارد نانوا را در تنور بیندازد. اینها افسانه‌ و قصه است. حتی ناصرالدین شاه هم جسارت و جرات چنین کاری را نداشت. اینکه شخصی را در تنور بیندازید شاید در زمان حمله مغول اتفاق افتاده باشد و شاید حتی در زمان صفویه باشد که افکار عمومی نبود و ارتباطاتی وجود نداشت. در چنین وضعیتی ممکن است یک آدمی دست به چنین کاری زده باشد.»

در کنار این مورخ هستند پژوهشگران دیگری که چنین روایت‌هایی را افسانه می‌دانند. یکی از آنها علی اکبر رنجبر کرمانی است که می‌گوید « من اگر از شما بپرسم این روایت از کدام کتاب و منبع نقل می‌کنید چه پاسخی دارید؟ احتمالا خواهید گفت فضای مجازی! اسم آن نانوا چه بوده؟ این اتفاق در کدام شهر ایران اتفاق افتاده است؟ آدم بوده است دیگر! اینها تمام چیزهایی است که میشود از خودتان بپرسید و بفهمید که دروغ است. علاوه بر این درست است که رضاشاه یک آدم دیکتاتور قصی‌القلب چنین و چنانی بوده است اما زمانه‌ او زمانه‌ای نبوده است که بشود مردم را اینگونه مجازات کرد.

حکومت رضاشاه که مربوط به هزارسال پیش نیست. در دوره رضاشاه تلفن بوده، روزنامه و تلگراف و راردیو و وسایل ارتباطی و ثبت هم وجود داشته است. کارها و مسافرت‌های رضاشاه هم از روزی که پادشاه شد تا روزی که از ایران رفت همه‌گی مشخص است که به گدام شهر رفت و در کدام شهر چقدر ایستاد. روزنامه‌ها هم گزارش دادند. اگر چنین چیزی بود در یکجا ما یک سندی می‌دیدیم.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۳ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها